![](https://shivakazemi.ir/wp-content/uploads/2023/04/no-imagw-600x600.jpg)
شبکه مخفی زنان
کل دیروز داشتم سعی میکردم بفهمم آخرش چه میشود. که فهمیدم. ( الحق که پایانِ بانمکی داشت.) که بالاخره قسمت آخر را هم دیدم. ۳۰
![](https://shivakazemi.ir/wp-content/uploads/2023/04/no-imagw-600x600.jpg)
بیایید تاکسیسوای کنیم
تا الان خیلی تاکسی سوار نشدم. معمولا یا با ماشین خودمان اینور و انور میرویم یا خطِ ۱۱. (پاهایمان را میگویم. کنار هم شبیه یازده
![](https://shivakazemi.ir/wp-content/uploads/2023/04/no-imagw-600x600.jpg)
پارک و عربی
امروز با خواهر گرامی رفتیم پارک. گفتیم، ۵ درس که خواندیم، ۵ درس بعد عربی بماند برای فردا، اگر حال داشتیم میخوانیم. خلاصه بَسی
![](https://shivakazemi.ir/wp-content/uploads/2023/04/no-imagw-600x600.jpg)
منِ ۵ساله و تهِدیگ
خطاب به یک سن خاص دلتان برای نوزدهسالگیتان تنگ شده؟ چرا برایش نامهیی نمینویسید؟ (خب، بزار ببینم تا مامان ناهار رو بچینه چی میتونم
![](https://shivakazemi.ir/wp-content/uploads/2023/04/no-imagw-600x600.jpg)
خوشپوش بانو و چی بپوشم؟
دقیقا نمیدانم چندسال از درگذشتِ خوشپوش بانو گذشته اما امروز این را دیدم. یکجایی خواندم هیچوقت یک لباس را دوبار نپوشیده. برعکس ما بیچارهها که
![](https://shivakazemi.ir/wp-content/uploads/2023/04/no-imagw-600x600.jpg)
چادررنگیها
اولین باری که مسابقه داستان برنده شدم، رفتیم اردبیل، جایزهام را گرفتم. آنجا خانم جوانی که از مربیهای کانون پرورشیفکری بود، یک چادر زرشکی پوشیده
عضویت در خبرنامه
بخشهای سایت من:
- آقای میو (35)
- فیلمی که دیدم (3)
- کتابی که خواندم (6)
- لباسنگاری (9)
- نوجوانی (9)
- نوشتن (12)
- نوشتههای من (8)
- یادداشت های روزانه (15)
آخرین نظرات: