![](https://shivakazemi.ir/wp-content/uploads/2023/04/no-imagw-600x600.jpg)
سوژه
_آقای میو؟ + جانم. – بچهها دلشون تنگ شده . -واسه مادرجون میو ؟ +نه، نه! واسه یادداشتهای اون آدمیزاده. اسمش چی بود؟ _ شیوا
_آقای میو؟ + جانم. – بچهها دلشون تنگ شده . -واسه مادرجون میو ؟ +نه، نه! واسه یادداشتهای اون آدمیزاده. اسمش چی بود؟ _ شیوا
شب سال نو پدرم سخت مشغول نوشتن بیانیهای برای انجمن بود. پرسیدم:« بابا چی مینویسی؟» گفت:« دارم تو این بیانیه اعتراضم رو به نبود سالی،
مامان پیشی جیغ زد:(( الهی خدا مرگت بده! یعنی اگه اون بچه آدمیزاد با غذا از پنجره پرت نشه تو یه لقمه هم به ما
_یعنی چی آقایمیو؟ یعنی من واسه تقویم دروغ میگم؟ +کی گفته شما دروغ میگی؟ حرف من اینه که از کجا بدونم اون تقویم مال شماست؟
مادر و پدرم رفته بودند خرید. حوصلهام سر رفته بود. تلویزیون را روشن کردم. زنی زیبا روی صفحه آمد: « عاشق دفاع از حقوق حیوانات
«خروسها و مرغها، کلاغها و گنجشکها، آدمیزاده و گاوها! اصلاً همه شما جانوران، دعوتید به انجمن بینالمللی حمایت از حقوق حیوانات. هزینه عضویت: در حد
همین که پایم را از کتابفروشی بیرون گذاشتم رها را دیدم و دویدم سمتش. بعد از اینکه سلام علیک کردیم خواستم تقویمی که برای سال
«آدمی زاد عزیز، سلام! چرا هم بودم و هم نبودنت دردسر است؟ اصلاً میدانی بچههایم چند وقت است زیر چشمهایشان پف کرده و خمیازه میکشند؟
قدیم به هر کس نمیخواست بچهدار شود میگفتند:« نترس! بچه روزی اش را با خودش میآورد.» الان من به شما میگویم؛ قلم دست بگیر سوژه
شما هم وقتی امتحان دارید دنبال راه فرار یا روشی برای اهمال کاری هستید؟ مثل الان من که به جای درس خواندن دارم مینویسم یا…