نوشته‌های من
کتابی که خواندم

به من نگاه کن

راستش من کودکان مریض را که می‌بینم اولین واکنشم دل‌سوزی نیست. ( طبیعتاً منظورم از مریضی، سرماخوردگی نیست. منظورم بیماری‌های صعب‌العلاج است. مثل اوتیسم، سندرم

ادامه مطلب »
کتابی که خواندم

هفته چهل‌وچند

از آدم‌هایی که بچه را وسط دوراهی رها می‌کنند و می‌پرسند:((مامانتو بیشتر دوست داری یا باباتو؟)) خوشم نمی‌آید.  یعنی چی مثلا؟ می‌خوای چه نتیجه مهمی

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

اگر تو بودی، چه می‌کردی؟

کتابی، پر از پرسش‌های عجیب. پرسش‌هایی که قرار است به ادم بفهمانند کجای زندگی ایستاده. بیایید تعدادی از این سؤال‌ها را با هم بخوانیم: دوستان

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

خونه از نظر تو چیه؟

خونه. با خودم تکرار کردم تا یادم بیاید الان داخل خونه هستم و خونه می‌تواند همین‌جا باشد. همین‌جایی که الان روی مبل‌هایش نشستم. بعد فکر

ادامه مطلب »
کتابی که خواندم

بیایید تاکسی‌سوای کنیم

تا الان خیلی تاکسی‌ سوار نشدم. معمولا یا با ماشین خودمان این‌ور و ان‌ور می‌رویم یا خطِ ۱۱. (پاهای‌مان را می‌گویم. کنار هم شبیه یازده

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

منِ ۵ساله و ته‌ِدیگ

  خطاب به یک سن خاص دلتان برای نوزده‌سالگی‌تان تنگ شده؟ چرا برایش نامه‌یی نمی‌نویسید؟ (خب، بزار ببینم تا مامان ناهار رو بچینه چی میتونم

ادامه مطلب »