یادداشت های روزانه
نوجوانی

ناخُنَک

مادربزرگم هروقت کسی در حضورش ناخنک می‌زدند یادآوری می‌کند یکبار دست‌های خاله‌ام را بابت یک ناخنکِ ناقابل داغ کرده. اما این هرگز سبب نشده دست

ادامه مطلب »
نوشتن

بیاید بنویسیم

راستش رابطه من و نوشتن رابطه عاشق و معشوق است. از همان ۱۰-۱۱ سالگی که فهمیدم می‌شود نوشت در یک نگاه عاشق نوشتن شدم. اما

ادامه مطلب »
یادداشت های روزانه

چطور خرکی پیش نرویم؟

امروز فهمیدم اگر میخواهم یک سایت درست‌حسابی داشته باشم، نمیتوانم خَرَکی پیش بروم. باید به یکی مثل سعید قائدی ۶۳۰ تومان بدهم تا سایتم را

ادامه مطلب »
نوجوانی

من و درس‌ها

شما چطور درس میخوانید؟ یعنی مثلا خودتان می‌نشینید و عین آدمیزاد معمولی درس می‌خوانید یا والدین‌تان‌ روزی صدهزار بار  سفارش می‌کنند؟ راستش از همان اول 

ادامه مطلب »