از جمله مشکلات یک نویسنده

الهی چنان کن که سرانجام صفحه
توخوشنود باشی و صفحه پر

از جمله دعاهای یک نویسنده قبل شروع یادداشت!

شما هم فکر می‌کنید کار در معدن سخت‌ترین شغل دنیاست؟ اشتباه می‌کنید! سخت‌ترین شغل دنیا نویسندگی است! دو دقیقه جلوی رویش شاخ‌های‌تان را بگیرید تا با مثال بگویم چرا. غیر از موارد استثنا هیچکس از بچگی نمی‌گوید من می‌خواهم در معدن کار کنم ولی یک بچه ممکن است از دهنش بپرد: «می‌خوام نویسنده بشم!» آن وقت است که با استقبال گرم خانواده روبه‌رو می‌شود: «مگه نوشتم پولسازه؟ نویسنده‌ شی که ته‌ش خودکشی کنی؟ و… »

و کودک بینوا با انگیزه تمام نوشتن را می‌بوسد و می‌گذرد کنار! مگر آنکه مثل من پوست کلفت باشد و در خفا نوشتن را دنبال کند. خود من الان با والدینم سر انتخاب رشته درگیرم… هرچه می‌گویم به هرچه می‌پرستید من انسانی دوست دارم می‌گویند الا و بلا تجربی. نویسنده شوی که چی؟پول داخلش نیست.

در حالی که من می‌خواهم از روانشناسی به عنوان شغل دوم استفاده کنم.

از تازه اگر در این مرحله دوام بیاورد چی بنویسم هم به چی بپوشم اضافه می‌شود و نیازمند انباری از سوژه‌ها خواهد بود بعدش اگر وسط راه گرفتار اهمال کاری نشود در آینده با سر می‌خورد به سانسور آثارش و کسادی بازار…
خلاصه که شما به منفی‌اندیشی‌های من توجه نکنید و همواره بدانید و آگاه باشید که نوشتن آرامش و اعتماد به نفس‌تان را افزایش می‌دهد!

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط