پیش‌مییَو و میش‌مییَو

نی‌نی‌میو  پرید داخل آشپزخانه و گفت:(( مامان! مامان!))
خانم پیشی سرش را چرخاند و فریاد زد:(( چه خبره سر صبی؟ سکته کردم.))
_ مامان، اسم آبجی چیه؟
+ نی نی پیشی.
آقای میو روزنامه را زمین گذاشت  و گفت نخیر نی نی جان. اسم داداشت نی‌نی میومیوئه!))
خانم پیشی تخم مرغ را برگرداند و گفت:((بیخود کی گفته؟))
آقای میو گفت:(( من گفتم.))
در همین حین میشی سرخوش وارد آشپزخانه شد؛ در حالی که می‌خواند:((
نگران نباش
غصه نخور
روزای خوب پیش میان.))
ناگهان نی نی و فریاد زد:((  پیش‌مییَو !))
آقای‌میو، خانم‌پیشی و میشی  همزمان پرسیدند:(( چی؟))
_اسمش پیش‌میَوئه،اسم آبجی‌م.
آقای میو بلا فاصله به صدا درآمد:(( داداشت.))
خانم‌پیشی بلافاصله بعد از آقای میو به صدا درآمد:(( آبجی‌ت.))
میشی دستش را گرفت بین مادر و پدرش و گفت:(( اگه آبجی بود پیش‌مییَو،  اگه داداش بود میش‌مییَو. حله؟))
خانم پیشی و آقای میو به هم نگاه کردند و لبخند زدند. خانم پیشی صبحانه را آماده کرد و آقای میو ادامه‌روزنامه را خواند.

 

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط